نیمه پنهان گل سرخ
من الغریب الی الحبیب را شنیده ای؟
دوستی می خواهم به این وسعت
دوستی که در اوج غربت همچنان به نام حبیب یادش کنم
دوستان قدیمی
آنقدر بی رنگ و کمرنگند
که همان به، یادشان نکنی
حتی اگر همه هستی ایت را به پایشان ریخته باشی
باز هم مثل یک رهگذر از کنارت می گذرند
بی آنکه به روی خود بیاورند تکه ای از تاریخ هم قدمشان بوده ای
دوستان امروز هم
اگر پیدا شوند!
دوستانی نا دوست داشتنی اند که از سر جبر محیط
هر روزت را با آنان سپری می کنی
بدون اینکه از ندیدنیشان دلتنگ شوی
دوستانی که تنها برایت زحمتند
و دریغ از یکبار که زحمت تو را بکشند!
دوستانی که
تا لب باز می کنی که از سختی هایت بگویی
یا سرزنشت می کنند، یا مقصرت و یا قیاس با خودشان
تا لب باز کنی از خوشی هایت بگویی
یا از حسادت بر افروخته می شوند
یا سکوت می کنند
یا در لابلای گپهای دوستانه شان حتما کنایه ای را نصیبت می کنند
تا لب باز کنی از شکستهایت بگویی
یا بدبختتر خودشان را نمایش می دهند، یا ناسزا نثار زمانه می کنند
یا در ته دلشان قندآب درست میشود
تا لب باز کنی از موفقیتهایت بگویی
یا تحقیرت می کنند
یا بی اعتنایی و یا جنون خود تعریفی دارند
اینها شده شخصیتهای اصلی دوستان این دوران
شخصیتهایی که نه جذابند و نه عشق درست کن
در تمام عمر
حسرت دوستی همراه، وفادار، دوست داشتنی بر دلم ماند
دوستی که بی واهمه از هر نوع واکنشی
برایش از همه چیز بگویم
از لذتها، نامیدی ها، محبتها،
از نیمه پنهانم!
افسوس ....
گشته ایم و نیافته ایم
از همه اینها تنها باید پناه برد به تنهایی
تنهایی بهتر از هر دوستی است
عطای این دوستان را به باید به لقایشان بخشید