سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمه پنهان گل سرخ

 

نازنین قهری؟

خیلی وقته دیگه سراغی ازم نمیگیری

میدونم از دستم خیلی ناراحتی

میدونم خیلی از قولهایی رو که بهت داده بودم رو زیر پا گذاشتم

خودم خوب میدونم خیلی بد شدم

دیگه باهات رو راست نیستم

دزدانه دستبردی به نباید ها میزنم

گاهی خطهای قرمز رو رندانه رد میکنم

میدونم اینا رو می بینی و چشم پوشی میکنی

خیلی بد عهدی دارم میکنم

جای هیچ بهانه ای رو برای خودم خالی نذاشتم

فقط اینو نمیدونم با چه رویی بهت نگاه کنم

نمیدونم چطوری سرمو بلند کنم حتی برای این کرده های بدم ازت عذر بخوام

شرم آوره

حتی شرم و حیا هم دیگه از یاد بردم

میدونم گاهی سری از تاسف تکون میدی میگی تو هم ؟

دست مریزاد

آبرو برام نذاشتی دیگه

یه موقع هایی که به این چیزا فکر میکنم تو خودم میخام آب بشم

ولی بازم اون حیایی که فرشته ها به آسمون بردنو من دیگه ندارم

یه تبصره لاقیدی میزنه به همه اون کارایی که کردم

چه ظلم هایی  که به خودم کردم

وچه دلی که از تو شکستم

توی دل نداشته ام میگم حالا حالاها وقت هست !

به این زودی غرق نمیشم !

عزیزی میگفت باید بجنبی وگرنه واکسینه میشی

راست میگفت

دیگه نسبت به همه چی واکسینه شدم

بی خیال بی خیال

بشه یا نشه

بیاد یا بره

بکنه یا نکنه

هر چی

در هر دو حالش هیچی حالی از من عوض نمیشه

حتی قهر یا آشتی

این دیگه خیلی بده

می بینی نازنین

حتی دیگه حال اینم ندارم منت بکشم

میخاد آشتی باشه

میخاد قهر باشه

چیکار کنم دیگه

تو که میدونستی تا کجاها میتونم بیام

تو که میدونستی یه ذره دستمو رها کنی گیج میخورم

تو که خودت همه اینا رو میدونستی و میدونی

دیگه چه حاجت به گفتن من ؟

تکرار مکررات ؟

حال اینم ندارم باز از اول بشینم قصه دل برات بگم و آسمون ریسمون بهم ببافم

میخاد خوابم بره میخاد نبره

بی خیال !!!

 


نوشته شده در جمعه 86/2/14ساعت 1:24 صبح توسط گل سرخ| نظرات ( ) |