سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمه پنهان گل سرخ


اگر بیدار نباشم ، شب می تواندهر جا که دلش می خواهد بیتوته کند .

وقتی چمدانم را باز می کنم شب به همراه جامه هایم بیرون می ریزد  

وقتی لیوان را بر می دارم ، شب سرازیر می شود

وقتی آخرین سطر نامه ام رامی نویسم ، کلمه هایم بوی شب می گیرند .

باید بیدار باشم

  و هندسه قشنگ حرفهایت را به جنگل های تاریک و مرداب های خاموش نشان بدهم

باید آنچنان از عشق تو پر شوم که دل های نا امید جانی تازه بگیرند .

 باید غبارها را از روی گنبدهای بلور دور کنم .

باید به تمام دشتهایی که پای عاشقان به آنجا رسیده سر بزنم.

باید زندگی را قربانی کنم . بزرگترین ذبح , گران سنگ ترین هستی ام را , به قتلگاه عشق برم . 

باید بدوم . بدوم تا مبادا از قافله عقب بمان . مبادا دیر برسم . مبادا زمانی باشد که دیگر دلی  

وجود نداشته باشد .  

باید از تپه های نیاز بگذرم .  

باید صحراهای خاطره را زیر پا گذارم .  

باید برسم به قله بلند  

عاشقی . باید جامم را به سوی آسمان بگیرم .فریاد کشم . فریاد کشم و از ساقی آسمونی ام  

بخواهم که جامم را لبریز از عشق نابش کند .  

مستم کند . دیوانه کند . آنچنان که زمین و آسمان بر گرد سرم به چرخش در آیند .  

فریاد زنم . نعره برآورم که ای هستی من . ای امیدم . ای پناهم .  

دریاب مرااااااااااااااااااا

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 85/10/14ساعت 3:38 صبح توسط گل سرخ| نظرات ( ) |