سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمه پنهان گل سرخ

 

دنیای عجیب و غریبی است

با همه بزرگی و وسعتش

کوچک است و تنگ

آنقدر که نه جایی برای من هست نه  برای تو

دست بر روی هر چیزی که می گذاری می بینی قبل ازتو پیش خرید شده !

می گویند مالت را حفظ کن و همسایه ات را دزد نکن !

ولی  حتی اگر مالی که از آن تو هست را هم سرسختانه در آغوش گیری و مراقب شبگردان بی چراغ باشی

باز هم دزد ، دزد است

چه همسایه  باشد چه همدرد و چه هم آغوش !

این روزها چشم چه چیزها که نمی بیند و گوش چه ها که نمی شنود و دل چه لرزه ها که نمی گیرد

برزخ کبودی است ، یکباره همهمه می شود و ناگهان سکوت

خسته ام از این برزخ

دلم می خواهد بیدار شوم ، برخیزم و آبی به صورت بپاشم

دلم می خواهد از این تنگنای تاریک قبرگونه رها شوم

دلم می خواهد گیسو پریشان کنم و با مریمی سپید بیارایم ،

دلم می خواهد اشک های شوریده را پاک کنم از چشمه چشمانم  ، سرمه  کش و مست سازم ،

دلم می خواهد خنده های ماسیده را از روی لبانم بربایم  و شکرشکنی کنم

دلم می خواهد زردی چهره ام را با سرخی گونه ام تغییر دهم 

" دلم می خواهد کسی برای دل من سه تار بزند

و دلم سه تار بزند

و چقدر دلم می خواهد که دلم بزند...

  دلم بودا شدن می خواهد

دلم زلال شدن، آرام شدن، آرام بودن،

 دلم بودن می خواهد "

  

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/7/4ساعت 2:36 صبح توسط گل سرخ| نظرات ( ) |