سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمه پنهان گل سرخ


روزگار غریبی است ...

به نظرم چقدر خواسته ها کوتاه و دست یافتنی شده ...

قبلترها حسرت بود برایم رسیدن به آرزوهای بزرگم

و حال چقدر احمقانه و کوچک شده ، همان آرزوهای بزرگم !

به خدا گفتم ! به تو هم می گویم

مبادا زمانی بیایی که دیر شده باشد ...

هر آرزویی ، تا زمانی آرزوست که آن را آرزو کنی

و اگر دلت آرزو را کنار زند

و در پستوی خود رها کند و خروار ها خاک بر روی آن نشیند  

دیگر حتی غبار روبی از آن ، هیچ آرزویی برای تو به ارمغان نخواهد آورد ...

از ما گفتن بود !!!

 

 


نوشته شده در شنبه 86/5/27ساعت 3:26 صبح توسط گل سرخ| نظرات ( ) |


چند روزی است حالم دیدنی است

حال من از این و آن پرسیدنی است  

گاه بر روی زمین زل می زنم

گاه بر حافظ تفال می زنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت

یک غزل آمد که حالم را گرفت

ما زیاران چشم یاری داشتیم 

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم .................

  


نوشته شده در یکشنبه 86/5/7ساعت 3:22 صبح توسط گل سرخ| نظرات ( ) |