سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمه پنهان گل سرخ

در سالگرد تنهایی

نمیدانم چه کسی را دعوت کنم به جشن تنهاییم

آنقدر بیدل شدم که

دلداری هم سودی ندارد

همچنان در لاک خود فرو رفته ام

راست  است که تنهایی گناه می آورد

و منِ تنها

تبدیل به یک گناهکاری ام که در بالاترین درجه ایستاده ام

هیچ گناهی هم بالاتر از ناامیدی نیست

از دنیای شیرین و خیالی

به دنیایی رسیده ام که پر از تلخی و ظلمات است

تا آنجایی که دیده می بیند

فقط سیاهی و تباهی است

تباهی عمر سی ساله

عمری که به یغما دادم و حسرت حاصلش بود

گذشته ای شرم آور

حالی دگرگون

و آینده ای بی روزن

تا کجا خواهی برد مرا

این زمان است که با او حرف می زنم

از جان نیمه جانم چه می خواهی؟

بگو تا تسلیم کنم  و رها شوم

من دستمال سفید خود را به علامت تسلیم بالا برده ام

من تسلیمم

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/8/24ساعت 9:38 صبح توسط گل سرخ| نظرات ( ) |